گاهی اوقات رنگ کف دستان شما میتواند تغییر کند.
اغلب اوقات کف دست سایه ای به رنگ صورتی خواهد داشت اما گاهی نیز بر حسب شرایط زندگی ممکن است به رنگ های دیگری نیز دیده شود که این رنگ میتواند بیانگر وضعیت روحی و جسمی فرد باشد ، در ادامه به بررسی رنگ های مختلف کف دست خواهیم پرداخت ...
کف دست صورتی: رنگ صورتی رنگ طبیعی کف دست بوده و نشان دهنده این است که فرد حس بسیار خوبی دارد و از نظر سلامتی تندرست بوده و در وضعیت متعادلی میباشد.
کف دست قرمز: وقتی کف دستان فردی قرمز باشد بدین معناست که او فردی ناراحت و عصبی میباشد و مهمترین دلیلش این است که فرد در محدودیت قرار گرفته و تحت فشارهای روانی قرار دارد.
این فرد باید به خلق و خوی خود بسیار توجه کند و احساس خشونت و مبارزه طلبی را در خود کنترل نماید ، این فرد بهتر است برای رهایی از این حالت و رسیدن به آرامش به ورزش مورد علاقه یا تمرینات آرامش بخشی مانند یوگا ، مدیتیشن و ... روی آورد تا از حالت های منفی رها شود.
کف دست زرد : وقتی کف دستان فردی به رنگ زرد است این یعنی او در مورد مسئله ای نگران میباشد و مدام در حالت عذاب و پریشانی بسر میبرد ، کف دست بسیار زرد نشان دهنده این است که فرد بسیار منتقد و عیب جو میباشد و گاهی نیز دیگران را مورد تمسخر خود قرار میدهد.
بهتر است این فرد سعی نماید با دیگران بهتر برخورد نموده و با آنها گفتگوی دوستانه ای داشته باشد ، این فرد بهتر است کمتر از مردم توقع داشته باشد که حرف های او را بی چون و چرا اجرا کنند.
کف دست آبی: رنگ کف دست آبی نشان دهنده این است که فرد درگیری های ذهنی بسیاری دارد و اگر این رنگ رو به کبودی بگذارد یعنی فرد بسیار غمگین ، آشفته حال و ناراحت است.
این فرد بهتر است از تنهایی بیرون آمده و با فردی که مورد اعتماد اوست درد و دل نماید تا از غم هایش کاسته شود.
کف دست سفید : اگر کف دستان فردی سفید باشد بدین معنی است که این فرد به تنهایی نیاز دارد و حتی ممکن است نخواهد برای لحظه ای هم که شده با کسی صحبت کند.
کف دست بسیار سفید نشان دهنده این است که فرد احساس کسالت و تنبلی بسیار زیادی میکند و احتمال بسیار زیاد دوست دارد تمام روز را در رختخواب خود باقی بماند.
مورد داشتیم پسره از بس به مدرسه علاقه داشته سیزده بدر با خانواده رفتن تو حیاط مدرسه چادر زدن خیلی هم ریلکس....
متن حكايت
ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي ميكرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست ميانداختند. دو سكه به او نشان ميدادند كه يكي شان طلا بود و يكي از نقره. اما ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب ميكرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد ميآمدند و دو سكه به او نشان مي دادند و ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب ميكرد.
تا اينكه مرد مهرباني از راه رسيد و از اينكه ملا نصرالدين را آنطور دست ميانداختند٬ ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سكه به تو نشان دادند٬ سكه طلا را بردار. اينطوري هم پول بيشتري گيرت ميآيد و هم ديگر دستت نمياندازند. ملا نصرالدين پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سكه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نميدهند تا ثابت كنند كه من احمق تر از آنهايم. شما نميدانيد تا حالا با اين كلك چقدر پول گير آوردهام.
«اگر كاري كه مي كني٬ هوشمندانه باشد٬ هيچ اشكالي ندارد كه تو را احمق بدانند.»